|
||
خانه - سیاست - اقتصاد- کتاب - زنان -صلح - رحمان هاتفی - فرهنگ وادب - درباره ما - پیوندها - تماس وهمکاری - ویژه نامه | ||
ارزيابی حزب کمونيست لبنان از قطعنامه سازمان ملل |
||
نویدنو:30/5/1385 |
||
ارزيابی حزب کمونيست لبنان از قطعنامه سازمان ملل
تارنگاشت عدالت
منبع: سايت اينترنتی حزب کمونيست لبنان برگردان: ع. سهند
آيا پس از تصويب به اتفاق آرای قطعنامه ١٧٠۱ در شورای امنيت، تجاوز آمريکايی- اسرائيلی عليه لبنان متوقف خواهد شد؟
يک ماه و يک روز پس از آغاز تجاوز آمريکايی – اسرائيلی عليه لبنان، پس از شکست آن تجاوز و ناتوانی آن در رسيدن به اهداف خود، پس از استفاده مکرر آمريکا از تاکتيکهای پشت گوش اندازانه و به تأخير انداختن نشستهای پيشبينی شده شورای امنيت، و پس از چندين پيشنويس آمريکايی که پيشنهاد و بعداً از طرف فرانسه روتوش شد، اين ميدان نبرد در جنوب لبنان و مقاومت شريف بود که واقعيت جديدی را تحميل کرد- واقعيتی که تاکنون برای اسرائيل، در کل تاريخ طولانی جنگ در منطقه و جنگهای متعدد معروف آن ناشناخته بوده است. پس از حملهها و عقبنشينیها در هر روستای جنوب، پس از آنکه دشمن ادعا کرد به نوعی پيروزی رسيده و به بعضی از اهداف دست يافته است، گرد و خاک فرو نشست و معلوم شد که در حقيقت ميدان در اختيار مقاومت اسلامی است، که دفاع میکند، مقاومت میکند، و خسارات و تلفات نظامی بر دشمن اشغالگر وارد مینمايد. اين واقعيت بهانههای آمريکا و انبار تاکيتک طفرهآميز و فرصت آن را از توان انداخت. آنچه که در ميدان نبرد اتفاق افتاده است، در محافل بسياری - در لبنان، بين اسرائيلیها، بين اروپا و آمريکا- منجر به رشد چندين انشعاب و اختلاف و تعبيرهای متفاوت شده، موجب بُرخوردن ورقها گشته است. در متن تصميم دولت اسرائيل برای گسترش دامنه عمليات نظامی خود در جنوب لبنان تا رودخانه ليتانی، عملياتی که از نظر نظامی و سياسی در داخل اسرائيل موجب نگرانی شد، ديپلماتها با تب و تاب و با جديت به کار خود ادامه دادند تا اينکه امروز قطعنامه تصويب و اعلام شد. میتوانيم بگوييم قطعنامه شورای امنيت برای اين صادر شد که به جامعه بينالمللی فرصت بدهد تا در اين جنگ شعلهور نفسی بکشد، به آن فرصت بدهد تا- نه فقط در زمينه آخرين تحولات در ميدان جنگ، بلکه در زمينه آخرين تحولات سياسی، و انتقالی که در آن صورت گرفته است (به عنوان مثال، در مواضع دولتهای عرب و مواضع داخلی لبنان) با آرامش دست به يک ارزيابی دوباره بزند. بنابراين، قطعنامه نتيجه پايداری مشترک نيروهای مقاومت و مردم بود. اکنون اين سؤال مطرح است: آيا قطعنامه به طور جدی اجرا خواهد شد؟ آيا به آن به عنوان گام اول يا يک ترک مخاصمه موقت نگاه خواهد شد؟ اگر ما با دقت به هر بند قطعنامهای که نهايتاً صادر شد نگاه بکنيم، سؤالات بسياری میتواند مطرح شود. اما اين قابل اثبات است که اگر همه ابزار مورد استفاده اسرائيل برای تغيير واقعيت در ميدان نبرد از کار نيانداخته شده بود، و اگر تغييرات در مواضع طرفهای مختلف (فرانسه، گروههای مختلف در لبنان، دولتهای عرب، و تغيير از موضع مشروعيت بخشيدن به تجاوز به موضع پذيرش قطعنامه ديروز سازمان ملل) نبود، توافق پيرامون اين قطعنامه حاصل نمیشد. با اين وجود، ما مينهای زيادی را میبينيم که به «ميدان» اين قطعنامه ريخته شده و پاسخگوی تعدادی از شروط لبنان- که در پيشنهاد هفت مادهای که دولت لبنان به اتفاق آرا طرح کرد- نيست، اگرچه بخشی از آن شروط در قطعنامه گنجانده شده اند.
* موافقتنامه، خواست محاکمه اسرائيل براساس قوانين بينالمللی و به خاطر تجاوز وحشيانه آن عليه قلمرو و مردم لبنان را کنار گذاشته است. در عوض، موافقتنامه حزبالله را به عنوان تحريک کننده جنگ محکوم کرده و تمام جنايات اسرائيل و عمليات تجاوزکارانه آن عليه لبنان را ناديده گرفته است.
* موافقتنامه، به جای خواست آتش بس فوری، خواهان قطع عمليات نظامی شده است. اين بدين معنی است که در برای اسرائيل و ارتش آن باز است تا خود را با قطعنامه وفق دهد و براساس نيازهای منافع مشترک اسرائيل- آمريکا به هر نوع اقدام نظامی که مناسب ديد، دست بزند.
* آمريکا، در پی شکست تجاوز و ناتوانی آن در رسيدن به اهدافش، در جهت ايجاد شرايطی که بتواند آنچه را که در جريان است در دست بگيرد و برخی از کارتهای معروف خود - مانند اوضاع داخلی لبنان- را وارد بازی کند، در موافقتنامه دست به يک عقبنشينی تاکتيکی موقت زده است.
* قطعنامه موضوع زندانيان را ناديده گرفته است، موضوع منطقه مزارع شباع را خارج از بحث قرار داده است - با اين هدف محتمل که بعداً بتواند در معامله با بازيگران منطقهای از آن استفاده کند.
* لازم به يادآوری است که قطعنامه در هر مورد که منافع لبنان مطرح است، از آن به عنوان يک نکته تدارکاتی ياد میکند، بيان چيزی که برای آن موضوعاتی بايد تدارک ديده شوند؛ در حالی که هر مورد که منافع اسرائيل مطرح است، خواهان اجرای واقعی میشود.
در باره اين قطعنامه بسيار میتوان گفت، اما در هر صورت، اين موافقتنامه به دست نمیآمد، اگر پايداری مستمر، تحسينبرانگيز، ميهندوستانه و مردمی نبود، اگر مقاومت دليرانهای نبود- که يک بار ديگر نشان دهد لبنان را با مقاومت ميهندوستانه و اسلامی آن، و با پايداری مردمی آن، و با وحدت همه نيروهای ميهندوست و دمکراتيک آن پيرامون مقاومت- نمیتوان به ميدانی برای طرح آمريکا در منطقه تبديل کرد. لبنان به نقطه آغاز «خاورميانه جديد» تبديل نخواهد شد. بدون توجه به رؤياهايی که برخی ممکن است در باره انتقال لبنان از يک ساحل ميهندوستی عربی به يک ساحل آمريکايی در سر داشته باشند، لبنان فقط ميدانی برای پايداری، ميهندوستی و هويت عربی باقی خواهد ماند. تا اين لحظه همه تلاشهای بينالمللی برای اجرای قطعنامه آمريکايی- اروپايی ١٥٥٩ شکست خورده است. همانطور هم همه تلاشها برای رسيدن به اهداف تجاوز آمريکايی- اسرائيلي- به غير از هدف کشتن زنان، کودکان و افراد بیگناه که بهای اين نفرت نئو فاشيستی را پرداختند. تلاشهای بعضی از «نيروهای ۱۴مارس»- منجمله سعد الحريری که در يک هليکوپتر فرانسوی و با اجازه آمريکا- اسرائيل به بيروت برده شد، و سعی کرد به عنوان يک ناجی سياسی به نظر برسد و اين باور را القا کند که گويا راهحل، نتيجه تلاشهای خستگیناپذير او طی دوره تجاوز بوده است- همه بیثمر خواهند بود، مگر آنکه ما اصل برگزاری يک کنفرانس ملی بر اين اساس را بپذيريم که لبنان در برابر طرح آمريکايی- اسرائيلی يک پيروزی به دست آورده است، و سريعاً و با همه توانايیمان برای انجام مسؤوليتهايمان در قبال کشور فعاليت کنيم و از اين پيروزی در جهت برداشتن يک گام به جلو در سمت ايجاد حکومتی براساس قانون و نهادها، آزاد از سهميهبندیهای طايفهای و فراتر از منافع حقير فرقهای، بهرهبرداری سياسی کنيم. مردم و مقاومت لبنان اراده پولادين و توانمند خود را نشان داده اند و ما اکنون بايد همه تلاشهايی را که در صدد تهی ساختن اين پيروزی ميهندوستانه از محتوای نظامی، سياسی، اقتصادی و اجتماعی آن هستند، خنثا کنيم. وظيفه مرکزی ما بايد تحکيم و تقويت وحدت ملی لبنان، جلوگيری از رسوخ دشمن، تقويت مقابله مشروع با طرح جاری آمريکايی- اسرائيلی عليه ميهنمان باشد.
١۲ اوت ۲٠٠۶ http://www.lcparty.org/120806_1.html
|
||
Free Web Counters & Statistics |