نویدنو:11/10/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

ایران وکشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس بعد از نشست دوحه

جاسم بونوفل - برگردان :رضا عامری

ايران در جهان شماره 49

جاسم بونوفل, اخبار الخلیج بحرین, 26/12/2007.

همچنان سخنرانی محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران در جلسه افتتاحیه بیست وهشتمین نشست سران شورای همکاری خلیج فارس که به میزبانی دوحه برگزار شد بازتاب های خود را در رسانه های مطبوعاتی، اطلاع رسانی وسیاسی در تمامی سطوح منطقه ای، بین المللی و محلی دارد .

این بازتاب ها در حد فاصل مخالف تا موافق قرار دارد.از یک سو موافقان ومریدان آن بر این باورند که حضور احمدی نژاد در نشست سران یک دستآورد برای کشورهای شورای همکاری محسوب می شود، زیرا این کشورها به دنبال یافتن عوامل تاثیر گذار بر ثبات منطقه هستند و سعی دارند کابوس جنگ را که به تدریج خود را در منطقه می نمایاند از آن دور سازند.

جنگی که بر اثر بحران به وجود آمده بین غرب و دقیقا ایالات متحده از یک سو و ایران به دلیل برنامه های هسته ای اش رخ نمایان ساخته است. زیرا ایالات متحده و در پس آن اسرائیل و کشورهای غربی تصور می کنند که این برنامه ها خطری برای صلح بین المللی محسوب می شود.

اینجاست که کشورهای شورای همکاری به این باور رسیده اند که منافع همسویی با منافع ایران دارند و به این اعتقاد راسخ رسیدند که نمی توان ایران را از هیچ نوع ساختار امنیتی تاثیر گذار بر ثبات منطقه دور نگه داشت. حاميان حضور احمدی نژاد می افزایند که ایران یک کشور همسایه و مسلمان است و هرگز نمی داند در چارچوب های سیاسی دو عامل اصلی جغرافیا و دین را از معادلات پاک کرد. زیرا این دو عامل تاثیر گذاری بسزایی بر رویکرد روند روابط بین کشورهای شورای همکاری وایران دارد.

در مقابل برخی مراکز تصمیم گیری در شورای همکاری و بخصوص آنانی که بشدت به ابعاد اقتصادی بین کشوری توجه دارند معتقد که ایران با توجه به مرکز ثقل جمعیتی اش می تواند نقش مهمی در تقویت اقتصادی کشورهای شورای همکاری ایفا کند، چه، کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس می توانند از ویژگی جمعیتی ایران برای سرمایه گذاری سرریزهای مالی خود که بعد از افزایش چشمگیری قیمت نفت عایدشان شده است استفاده کرده و پروژه های اقتصادی را در ایران به اجرا در آورند بخصوص که ایران زیر ساخت های کمک کننده به این پروژه ها را مانند آب، گاز، نیروی کار ارزان قیمت و بازار مصر دارد.

این معیارها می تواند مهمترین پایه هایی باشد که پروژه های اقتصادی موفقیت آمیز می توانند بر آن تکیه کنند. از این بعد هواداران حضور احمدی نژاد بر گسترش روابط با ایران تاکید و حضور احمدی نژاد در نشست سران دوحه را فرصتی تاریخی می دانند که می تواند در چارچوب آن وی با رهبران شورای همکاری خلیج فارس دیدار و اندیشه ها و دیدگاه های ایران را در رابطه با مسایل منطقه مطرح کند.

با توجه به تمامی آنچه که گذشت آنها بر این باورند که دعوت از احمدی نژاد برای حضور در نشست دوحه گامی در راهي درست و گشایش افق های جدید در مسیر روابط حوزه جنوبی خلیج فارس با ایران و گسترش آن بود. اما این سئوال مطرح می شود که آیا تمامی کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس چه در بخش سیاستگذاران و چه عامه مردم در این رابطه با هم اتفاق نظر دارند؟ در واقع باید گفت که به رغم این نوع نگرش موج قدرتمند و گسترده ای را در کشورهای این منطقه در ابعاد سیاسی، اطلاع رسانی رسمی و مردمی در اختیار دارد، اما در عین حال رویکرد متضادی هم به همان درجه از شدت و قدرت و شاید بالاتر از آن هم وجود دارد.

هواداران جریان دوم بر این باورند که احمدی نژاد نماینده جریان محافظه کار در ایران است جریانی که در صحنه سیاسی ایران قدرتمندترین جریان است و تندروی یکی از عناصر اصلی و بارز این جریان است، مساله ای که بازتاب های خود را بر سیاست داخلی و خارجی ایران هم گذاشته است که نشانه های آن در مسایل منطقه ای و بین المللی کاملا مشهود است. که در این رابطه می توان به طور مثال به مساله جزایر سه گانه تنب بزرگ، کوچک و جزیره ابوموسی، (سه جزیره ایرانی واقع در خلیج فارس ـ مترجم) پرونده هسته ای و مساله عراق اشاره کرد. در رابطه با مساله اول رهبری ایران هیچ نوع واکنش مثبتی به درخواست های دولت امارات متحده عربی که هر از چندگاهی برای حل وفصل این مساله مطرح می کند نشان نمی دهد.

ایران همچنین هیچ توجهی هم به قطعنامه های شورای امنیت در رابطه با این جزایر ندارد و احمدی نژاد در سخنرانی خود در مقابل رهبران شورای همکاری در دوحه حتی اشاره ای تلویحی هم به این مساله نکرد . در همین حال وی هیچ اشاره ای به پرونده هسته ای هم نکرد، در حالیکه این دو مساله از مسایل مورد اختلاف بین کشورهای شورای همکاری و ایران است با این وجود احمدی نژاد آنرا به کلی نادیده گرفت زیرا وی معتقد است که این نوع مسایل تنها مربوط به مسئولین ایرانی بوده وهیچ کس دیگر حق دخالت در آنرا ندارد. به همین دلیل از نظر مخالفان سیاست های ایران در منطقه رئیس جمهور ایران تنها از کشورهای حوزه جنوبی می خواهد که به وی گوش دهند و هرگز به مناقشه مسایل با وی نپردازند و از اینرو وی حاضر نشد به سئوالی در این رابطه که آیا مذاکراتش با رئیس دولت امارات متحده مساله جزایر سه گانه را هم مورد بررسی قرار داده یا خیر، پاسخ صریح ومستقیمی بدهد؟

از سوی دیگران طرفداران این رویکرد معتقدند زمانی که کشورهای حوزه جنوبی از احمدی نژاد برای حضور در نشست سرانشان در دوحه دعوت به عمل آوردند آنرا در چارچوب اعلام حسن نیت در قبال همسایه مسلمان خود انجام دادند و انتظار داشتند که احمدی نژاد هم به این حسن نیت به شکل بهتر از آن پاسخ دهد، اما تمامی کاری که کرد این بود که به اطاله گویی در رابطه با امنیت مشترک و همکاری اقتصادی پرداخت و فراموش کرد که همکاری امنیتی و اقتصادی تنها بعد از پایان اختلافات شکل می گیرد بخصوص که چنین همکاری هایی نیازمند زمینه هایی از اعتماد متقابل برای گسترش آن است.

این مساله را عبد الرحمن العطیه دبیر کل شورای همکاری هم در واکنش به سخنان احمدی نژاد اعلام کرد، همچنین پیشنهاد عربستان که به نمایندگی از شورای همکاری مطرح و در چارچوب آن کنسرسیومی در یک کشور بی طرف برای غنی سازی اورانیوم و انتقال به کشورهای خاورمیانه از جمله ایران، تشکیل می شود مورد استقبال تهران قرار نگرفت تا نشان دهد که ایران نمی خواهد که کشورهای عرب خلیج فارس در مورد دغدغه های خود صحبت کند. اینجاست که هواداران این نوع دیدگاه تاکید می کنند که ایران تا کنون صداقت و حسن نیت خود را در قبال کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس به اثبات نرسانده است و از اینرو کشورهای حوزه جنوبی باید در اجرای پیشنهادات احمدی نژاد در نشست سران از خود خویشتنداری بیشتری نشان دهند.

به نظر من هر دو گروه به نحوی در تحلیل های خود در مورد پیشنهادات احمدی نژاد در نشست سران دوحه محق هستند و هریک دلایل و بهانه های خود را دارند که بر اساس آن نظراتشان شکل گرفته است، اما این به آن معنی نیست که ما با تمامی دلایل و بهانه های آنها موافق هستیم. در رابطه با رویکرد اول عامل اقتصاد که طرفداران این رویکرد سعی دارند از طریق آن از پنجره ایران وارد شوند، بی شک یکی از عوامل مهم در گسترش روابط بین کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس وایران است اما اقتصاد صرف نمی تواند عامل کافی برای ایجاد ساختار روابط بین المللی شده و در راس مسایل مورد توجه در حوادث و رخدادهای جهان باشد.

مواضع سیاسی ایران در مورد مسایل مختلف منطقه چون جزایر سه گانه و مساله عراق یکی از مهمترین چالش های شکل گیری مشارکت اقتصادی قابل گسترش بین دو طرف محسوب می شود، همچنین ما نباید موقعیت جغرافیایی ایران را در کرانه شرقی خلیج فارس و تاثیر گذاری آن بر ترابری دریایی در منطقه خلیج فارس نادیده بگیریم. از اینرو باید این کشور در ساختار امنیتی آن مشارکت داشته باشد ولی با این وجود این به آن معنی نیست که ایران به ژاندارام خلیج فارس آنگونه که در زمان شاه شاهد آن بودیم، تبدیل شود.

در رابطه با طرح های پیشنهادی احمدی نژاد در نشست سران هم باید گفت که کشورهای منطقه از این نوع طرح ها استقبال می کند، بیش از یک مسئول در کشورهای شورای همکاری تاکید کردند که این شورا همواره به دنبال همکاری با ایران در اجرای چنین طرح هایی است و هرگاه زمینه های سیاسی مناسب برای شکل گیری و اجرا این طرح های مشترک فرهم شود، آماده بررسی راهبردهای اجرایی آن با مسئولین ایران است.

اما من معتقدم که این زمینه هنوز مهیا نشده است، صحنه سیاسی در منطقه همچنان داغ است و با وجود صدور گزارش نهادهای اطلاعاتی آمریکا در رابطه با توقف فعالیت های ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای از سال 2003 ، نشانه ایی از وزیدن طوفان های غربی در آن وجود دارد. جریان متضاد جریان اول، معتقد است که ایرانی ها هیچ دلیل و مدرکی عملی را دال بر آنکه آنها واقعا به دنبال شکل گیری زیر بنایی که بتواند روابط گسترده ای بین تهران و کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس تامین کند را ارائه نکرده اند، آنها با استدلال به سخنرانی احمدی نژاد که در نشست سران دوحه ایراد کرد و در آن به طور کلی اختلافات اماراتی ـ ایرانی را در مورد جزایر و نیز پرونده هسته ای ایران را نادیده گرفته است. این مساله از نگاه آنها به آن معنی است که ایران همچنان بر مواضع قبلی خود در مورد این دو مساله پافشاری می کند و به خودی خود می تواند باعث بروز شک و تردید در رابطه با نیت ایران در قبال کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس محسوب شود.

به اعتقاد من این شک و تردیدها تا زمانی که ایران در مواضع خود نرمش از خود نشان ندهد و به کشورهای منطقه ثابت نکند که واقعا آمادگی حل مشکلات موجود بین خود و کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس است، ادامه خواهد یافت. از اینجاست که نمی توان سخنرانی احمدی نژاد را تاریخی توصیف کرد مگر آنکه ما هم نادیده گرفته شدن دو مساله جزایر سه گانه و پرونده هسته ای ایران را نادیده بگیریم یا اهمیت این نوع مشکلات فیمابین را کم برشمریم. بی شک رهبران کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس و در پس آنها شهروندان این منطقه همواره مایلند که ابراز امیدواری کرده و از هر نوع تلاشی برای گسترش روابط با ایران حمایت کنند. اما اگر به گفتمان سیاسی ایرانی ها و آنچه که در نشست مطبوعاتی رئیس جمهور ایران بازگردند، بسیار سخت است که مسئولان این منطقه ابراز خوشبینی کنند.

در سایه داده های موجود بسیار سخت است که موفقیت هایی را به ثبت رسانده یا ابراز خوشبینی کنیم. احمدی نژاد به کشورش بازگشت و ما در انتظار آنیم که این سفر برق آسا و سریع به دوحه باعث تحرک سریع ایران برای حل تمامی مشکلات فیمابین شود، اما اگر ایران روش و دیدگاهایش را تغییر ندهد این روابط همچنان در جای خود درجا خواهد زد.■

مترجم: رضا عامری

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics